لِکُلِ هَمٍ فَرَج
چیزی نیست
که مرا
سرِ شوق بیاورد
جز تو
که تو هم نیستی
*علیرضا روشن
**برای هر غم و گرفتاری , گشایشی ست....
غررالحکم
- ۱ نظر
- ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۱۲
- ۱۹۰ نمایش
چیزی نیست
که مرا
سرِ شوق بیاورد
جز تو
که تو هم نیستی
*علیرضا روشن
**برای هر غم و گرفتاری , گشایشی ست....
غررالحکم
ارتجاع یعنی : غیبت از زمان حاضر ، و حضور در زمان گذشته .
ارتجاع یعنی : زیستن در زمان کنونی ، و اندیشیدن در زمان پیشین.
ارتجاع یعنی : نفس کشیدن در زمان حال ، و حس کردن در زمان ماضی .
خورشید غروب می کند
و همه ی آرزوهایی که همراهش
خاک شد
خورشید غروب کرد
و همه ی آرزوهایی که همراهش
خاک می شود
و من هنوز در زمان این خاک خوری ها مانده ام...!
چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم
تا دام در آغوش نگیرم نگرانم...
هیچ چیزِ این دنیا
بعید نیست
تنها اتفاق ِ بعید
تو بودی....
و بعید تر از آن
خوشبختی!
این نیمه شبان کیست چو مهتاب رسیده
پیغامبر عشق است ز محراب رسیده
آورده یکی مشعله آتش زده در خواب
از حضرت شاهنشه بیخواب رسیده
این کیست چنین غلغله در شهر فکنده
بر خرمن درویش چو سیلاب رسیده
این کیست بگویید که در شهر جز او نیست
شاهی به در خانه بواب رسیده
دلها همه لرزان شده جانها همه بیصبر
یک شمه از آن لرزه به سیماب رسیده
یک دسته کلید است به زیر بغل عشق
از بهر گشاییدن ابواب رسیده
هرچه می کشم از دست خودم است...
مااصابکَ مِن سیئَةٍ فَمِن نَفسک...
سوره نساء/79
*تیتر:کامران رسول زاده