کارم را بساز
۲۲
آذر
دلم چیزی رو میخواد که نمیتونم درموردش با هیچکس صحبت کنم.....
- ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۶:۳۳
- ۲۵۱ نمایش
حسین من
بیا و این دل شکسته را بخر...
حسین من
مسافر جامانده را با خود ببر....
دستانت انگار
شاخهای از درخت ممنوعهی بهشت است
که اینقدر به جان آدم
وسوسهش چنگ میزند
اما داشتن دستانت هبوط نیست
بهشت
میان انگشتان تو
هبوط کرده است ...
میدانم که زیادیخواهیست
اما سهم من باش!
بگذار میان این همه بیعدالتی
تو سهم ناعادلانهی من باشی
بگذار
تو به من برسی ...
قبل از رفتن
باید فهمیده باشی اش!
کربلا را
*بعد منزل نبود در سفر روحانی...
بهانه ی تو را گرفتن بهانه بود
می خواستم بهانه ای باشم
که از دست یزیدیان خلاص شوی...