حسینم...
پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۳۲ ب.ظ
زینب برگشته از سفری طولانی , دور....
با خود مرورمی کند....
کدام خاطره خوش را تعریف کند.....
....
*عبدالله...نبودی...حسینم را به خون اغشته دیدم....
- ۹۲/۱۰/۱۲
- ۱۸۳ نمایش
زینب برگشته از سفری طولانی , دور....
با خود مرورمی کند....
کدام خاطره خوش را تعریف کند.....
....
*عبدالله...نبودی...حسینم را به خون اغشته دیدم....