مرهـَــ ـم...
چشمانم از غیر ِ تو لبــــریز گشته است سیلیست که میبرد آخر تمام مرا ...
خانه
ســـِــرِِّّ آغاز...
مرهـَــ ـم...
چشمانم از غیر ِ تو لبــــریز گشته است سیلیست که میبرد آخر تمام مرا ...
تو بر می گردی
با تنی پر از زخم کهنه
و من مرهــــَــم زخمـ َ ت خواهم شد...
آن روز زیباترینِ روزگارم خواهد بود...
مرهــــــَــــم
من همینطور ساکت به تماشای تو ام!
پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۴۲ ق.ظ
این طور ساکت و آرام نباش!
طوفان بپا کن!
همینطور که مرا ......
۹۲/۱۱/۱۷
۱۹۴ نمایش
از نام تــ♥ـو لبریز ...
نظرات
(۱)
۱۷ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۰۵
damned
من دیدم از همان سرِ صبحِ آسوده
هی بوی بال کبوتر و
نایِ تازهی نعنای نورسیده میآید
پس بگو قرار بود که تو بیایی و ... من نمیدانستم!
دردت به جانِ بیقرارِ پُر گریهام
پس این همه سال و ماهِ ساکتِ من کجا بودی؟ ...
هی بوی بال کبوتر و
نایِ تازهی نعنای نورسیده میآید
پس بگو قرار بود که تو بیایی و ... من نمیدانستم!
دردت به جانِ بیقرارِ پُر گریهام
پس این همه سال و ماهِ ساکتِ من کجا بودی؟ ...