مرهـَــ ـم...

چشمان‌م از غیر ِ تو لبــــریز گشته است سیلی‌ست که می‌برد آخر تمام مرا ...

مرهـَــ ـم...

چشمان‌م از غیر ِ تو لبــــریز گشته است سیلی‌ست که می‌برد آخر تمام مرا ...

تو بر می گردی
با تنی پر از زخم کهنه
و من مرهــــَــم زخمـ َ ت خواهم شد...

آن روز زیباترینِ روزگارم خواهد بود...


مرهــــــَــــم

تمام من

يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۰۶ ب.ظ

در من

چیزی گمشده ست

شبیه  تو...

  • ۹۲/۰۹/۱۷
  • ۲۶۰ نمایش
  • از نام تــ♥ـو لبریز ...

نظرات (۲)

سکسکه ام گرفته بود
گفتم مرا بترسان ؛ دستم را رها کرد
نفسم بند آمد …

لب‌خندت را دیدم
و به جان‌بخشی ِ بهار
ایمان آوردم
دهان گشودی و مطمئن شدم
مسیح مردگان را زنده می‌کرد
منتظرم نگاه کنی
تا تجربه‌ای از بهشت داشته باشم ...