مرهـَــ ـم...

چشمان‌م از غیر ِ تو لبــــریز گشته است سیلی‌ست که می‌برد آخر تمام مرا ...

مرهـَــ ـم...

چشمان‌م از غیر ِ تو لبــــریز گشته است سیلی‌ست که می‌برد آخر تمام مرا ...

تو بر می گردی
با تنی پر از زخم کهنه
و من مرهــــَــم زخمـ َ ت خواهم شد...

آن روز زیباترینِ روزگارم خواهد بود...


مرهــــــَــــم

جان ها همه بی صبر ، از بهر گشاییدن ابواب...

دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۳۳ ب.ظ

این نیمه شبان کیست چو مهتاب رسیده

پیغامبر عشق است ز محراب رسیده


آورده یکی مشعله آتش زده در خواب

از حضرت شاهنشه بی‌خواب رسیده


این کیست چنین غلغله در شهر فکنده

بر خرمن درویش چو سیلاب رسیده


این کیست بگویید که در شهر جز او نیست

شاهی به در خانه بواب رسیده


دل‌ها همه لرزان شده جان‌ها همه بی‌صبر

یک شمه از آن لرزه به سیماب رسیده


یک دسته کلید است به زیر بغل عشق

از بهر گشاییدن ابواب رسیده



*مولانا

-از اینجا گوش کنید.



  • ۹۲/۱۲/۰۵
  • ۱۸۰ نمایش
  • از نام تــ♥ـو لبریز ...